"آلکسی ایوانویچ"، قهرمان رمان، معلم سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر میکند، در شهر خیالی رولتنبورگ اقامت میگزیند. آلکسی سر از پا نشناخته در دام عشق «پولینا»، خواهر زن ژنرال، گرفتار میشود که با سنگدلی سرشار از بلهوسی با او رفتار میکند. یک روز که آلکسی به پول احتیاج دارد، پولینا 700 فلورن به او میدهد و او را میفرستد که برای وی رولتبازی کند. در آغاز، بخت با آلکسی یار است، اما دیری نمیگذرد که تمام پولش را میبازد. او بر اثر این باخت، تعادل روانی خود را از دست میدهد و دچار نوعی هذیان میشود. در پایان داستان نیز آلکسی به یک قمارباز حرفهای تبدیل میگردد. در رمان حاضر که بر اساس واقعیت و با زاویة دید اول شخص نگاشته شده، نویسنده خواسته است تجربة تلخی را که در جریان اقامتش در خارج از کشور برای او پیش آمده شرح دهد؛ تجربهای که مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا او پاکباخته و مقروض به روسیه بازگردد. کتاب ترجمة دیگری از «قمارباز» اثر «فیودر داستایوفسکی» نویسندة برجستة روس در قرن نوزدهم است.